محل تبلیغات شما

بیش از بیست سال است که من به‌صورت حرفه‌ای کار می‌کنم و طی این مدت بیش از هر چیزی به مسائل اخلاقی کار توجه ویژه داشته‌ام. من بر این عقیده‌ام که رعایت مسائل اخلاقی در کار به‌صورت لحاظ کردن اخلاقیات در زمان تصمیم‌گیری‌های کوچک و خرد متبلور می‌شود و نه از طریق تصمیم‌گیری‌های کلان و شعار دادن‌های صرف و پرطمطراق.

زمانی، من در شرکتی کار می‌کردم که قصد داشت تعداد اعضای یک گروه کاری را از 24 نفر به 22 نفر تقلیل دهد و این کار بر دوش من نهاده شد. راه معمول برای اجرای این خواسته عبارت است از: نگاه کردن به عملکرد و سوابق و سپس اتخاذ تصمیم لازم برای حذف افرادی با عملکرد ضعیف‌تر و ناکارآمد. من نیز توانستم با استفاده از همین رویه، یک نفر را که عملکرد مطلوبی نداشت، شناسایی و از گروه حذف کنم. اما برای حذف دومین نفر از لیست دچار معذوریت اخلاقی شدم، چرا که در آن موقعیت به پرونده کارمندی برخورد کردم که از نظر عملکرد و کارآیی، سابقه بسیار درخشانی داشت، اما متاسفانه به خاطر ابتلا به سرطان دچار از کارافتادگی کوتاه‌مدتی شده بود و حتی پس از دو بار اقدام برای درمان این بیماری، علائم آن مجددا ظاهر شده بود.

من نزد روسای شرکت رفتم و به آنها گفتم: «من می‌دانم که شما از من خواسته‌اید تا تعداد اعضای گروه را از 24 نفر به 22 نفر کاهش دهم اما به من این اجازه را بدهید تا فقط برای چند ماه تعداد اعضای گروه را در حد 23 نفر نگه دارم. استیو [مرد بیمار] برنخواهد گشت، چرا که او به بیماری لاعلاجی مبتلا است که تا چند ماه دیگر او را از پا خواهد انداخت پس به من اجازه دهید به خاطر شادی او تا سه چهار ماه تعداد اعضای گروه را 23 نفر حفظ کنم.»

اما روسای شرکت خطاب به من گفتند: «خیر، شما باید همین امروز تعداد اعضای گروه را به 22 نفر تقلیل دهید» و در پاسخ به اصرارهای متعدد من برای خودداری از این کار، بر خواسته اولیه خود پافشاری می‌کردند. در نتیجه، وقتی که من آن روز لیست دو نفری را که باید از گروه خط می‌خوردند را تنظیم می‌کردم، پس از نام آن فردی که عملکرد نامطلوبی داشت و من از ابتدا نامش را در فهرست اخراجی‌ها گنجانده بودم، نام خودم را به عنوان دومین نفری که باید از گروه کنار گذاشته شود، نوشتم و لیست را در اختیار روسای شرکت قرار دادم.

شاید شما با خود بگویید که امروزه کسی از این تصمیمات نمی‌گیرد و این جور کارها مخاطره آمیز و پردردسر است اما نتیجه این تصمیم من، کاملا مثبت بود چرا که شرکت در نهایت با پیشنهاد من برای حفظ 23 نفر موافقت کرد و در نتیجه استیو و همسرش از مزایا و حقوق از کارافتادگی برخوردار شدند و بخش منابع انسانی شرکت، حمایت‌های کاملی از آنها به عمل آورد. جالب‌تر آن‌که استیو از خطر مرگ نیز رهایی یافت و توانست آنقدر زنده بماند که تولد دخترش را ببیند، چیزی که هدف و آرمان اصلی او برای زنده ماندن بود.

من فکر می‌کنم گاهی اوقات در جریان انجام وظایف محوله به ما، فرصت‌هایی برای اتخاذ تصمیمات اخلاق‌گرایانه‌ای به وجود می‌آید که به‌رغم کوچک بودن دارای ارزش بسیار زیادی است. مدیران می‌توانند در جریان تصمیم‌گیری‌های کاری خود، به نیابت و نمایندگی از مشتریان یا کارمندان عمل کرده و تصمیماتی را اتخاذ کنند که از اعماق قلب و روح آنها سرچشمه گرفته و مبنای اتخاذ آنها، دوستی و انسانیت است.

نویسنده: هیتر لوئیزل؛ نایب‌رئیس و مدیر عملیات بازاریابی بین‌الملل SAP

مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی


مدیریت ساخت

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها